پشیمان


یارب به دل سوز و نوایی دارم امشب

بر درگهت دست دعایی دارم امشب


عمری گذشت و من اسیر خواب بودم

غافل ز دریا، غرقه در مرداب بودم


هرگز به حال خویشتن فکری نکردم

جز بهر دنیا از خدا ذکری نکردم


لطف خدا را دیدم اما وا نهادم

بر روی حق، در راه باطل پا نهادم


با حکم شیطان از خدای خود بریدم

امر هوای نفس خود را چاره دیدم


گفتم که مرگ و مردن آفات جهانیست

کار من اکنون لذت از فصل جوانیست


تا آمدم دیدم که خیلی دیر گشته

برنای دیروز ای دریغا پیر گشته


در کوله بارم نیست غیر از حسرت و آه

امشب به فریادم برس، الله الله


باز آمدم بر درگه تو سر بسایم

شاید ببخشی ای خدای من خطایم


خود گفته ای درگاه من کوی امید است

پایان هر شام سیه آخر سپید است


ای روشنی بخش دل و روز و شب من

دیگر نیاید غیر نامت بر لب من


افتاده ام از پا ز بس لبریز دردم

تنها تو می دانی که من با خود چه کردم


شرمنده ی روی توام الغوث الغوث

سرگشته ی کوی توام الغوث الغوث


حالا که فصل رحمت و ماه صیام است

هنگام لطف و مغفرت بر خاص و عام است؛


بگشا در رحمت به روی من الهی

خود بی پناهی را بده امشب پناهی


با شعر"نیسی"نغمه ی دل می سرایم

امشب گره زین کار مشکل می گشایم



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

نونگارپردازش برنامه سالانه بر اساس طرح تدبیر سال 99-98 آموزشگاه علامه طباطبایی کنرک video فروشگاه اینترنتی دزدگیر ماشین و ردیاب خودرو ترانه سرا Ingrid مرکز جامع خدمات روستایی زیویه فروش و معرفی انواع کالای برقی